طنین بی صدا

انجا که فریاد ساکت می شود سکوت فریاد می زند...

طنین بی صدا

انجا که فریاد ساکت می شود سکوت فریاد می زند...

تفکر؟انتخاب؟امنیت اجتماعی ؟اراذل؟؟؟

ماده 7 قوانین حقوق بشر

همه در برابر قانون برابرند و حق دارند بی هیچ تبعیضی از حمایت یکسان قانون بهره ند گردند.همه حق دارند، در مقابل هر تبعیضی که ناقض این اعلامیه باشدو نیز در مقابل هر نوع تحریکی که به منظور چنان تبعیضی صورت گیرد،از حمایت یکسان قانون بر خوردار باشند.

نیایش دکتر علی شریعتی

خدایا :عقیده مرا، از دست عقده ام مصون دار.

خدایا: به من قدرت تحمل عقیده مخالف را، ارزانی کن.

 

خدایا: مرا همواره آگاه و هوشیار دار ،تا پیش از شناختن درست و کامل کسی ،یا فکری –مثبت یا منفی – قضاوت نکنم.

تفکر؟انتخاب؟امنیت اجتماعی؟اراذل و اوباش؟

وجود قدرت تفکر و انتخاب لازم است یا ضروری؟ به نظرتون چرا خدا به ما عقل داده، برای فکر کردن ؟قدرت تحلیل و بررسی داده ،برای انتخاب کردن ؟شعور داده تا از حیوانات متمایز بشیم؟و قدرت درک و آگاهی داده؟

واقعا جه نیازی به این همه تفاوت هست وقتی کسانی هستند که قادرن به جای تو فکر کنند ،به جای تو تصمیم بگیرن ؟به جای تو این همه زحمت بکشن و تو فقط باید عمل کننده و حمال اون افکار و عقاید باشی ؟کجای دنیا این همه آسایش وجود داره که تو داری ؟مهم ترین کارها را واست انجام می دن و از تو فقط و فقط می خوان عمل کنی،چه کاری راحت تر از این ؟در تکمیل و تصدیق این نکته چند برداشت آزاد واقعی و ملموس رابخوانید:

سکانس 1:خستگی

دو دختر در حال قدم زدن، سلانه سلانه به طرف پل حرکت می کنند .لباس ها  سر تا پا مشکی ،از سر کار بر می گردند ،خستگی در چهره ی بی رنگشان آشکار است، ته ته های رمقشان را جمع کرده اند و گویا در مورد مسئله مهمی حرف می زنند،گرم گفتگویند و بی توجه به اطراف با اندک توان باقی به جلو حرکت می کنند.

سکانس2:بحث

_باید روشی تازه پیدا کنیم بچه ها خیلی دلمرده و بی انگیزه شدن.

-شاید با یه مشاور تماس بگیریم و کمک بخواهیم بهتر باشه؟

-آره ،باید زودتر یه کاری کنیم ،اینا تازه اول راهن تازه می خوان کنکور بدن،امروز یکیشون میگفت:خانم ما واسه چی این همه درس بخونیم؟

-آینده ما دست این هاست بایدزودتر کاری کنیم.باید اعتماد به نفس و انگیزه را تو وجودشون زنده کنیم.

-.....

-.....

سکانس3:چرا؟

خانم !شما!خانم!

صدای درشت مردی انها را از بحثشون خارج می کنه ،هر دو با تعجب به اطراف نگاه می کنند ،صدا از داخل ماشین ویژه گشت و مبارزه با مفاسد اخلاقی ؟نه، اجتماعی؟نه، سیاسی؟نه، نمی دونم چی ؟می آید ،با بهت به هم نگاه می کنند و بعد به منبع صدا ،خانمی در حجاب .....به آنها نزدیک میشود ،باز به هم نگاه می کنند،خانم،با اخلاقی که بوی نرمی و ملایمت نمی دهد و با ترشی می گوید:این چه وضعیه خانم ها؟!با تعجبی دیرین ،اما خفه، سر تا پای هم را ور انداز می کنند؟وبعد با تعجب به خانم نگاه می کنند،خانم که دست پاچه شده است با من و من می گوید :از خانم های خشکلی مثل شما انتظار می ره چادر بپوشین ؟یا جنس لباستون طوری باشه که به چشم نیاد؟و......(قسمتی از عرایض خانم سانسور می شود)

بالاخره یکی از آنها با اعتراض می گوید:خانم عزیز ما چه موردی داریم که نیاز به این حرفها ی...داشته باشه ؟

(وباز از فرا یند... سانسور استفاده شده)

بحث آغاز می شود....

سکانس 4:اخلال امنیت اجتماعی توسط اراذل و اوباش

خانم دست پاچه و ناراحت به آقایی که داخل ماشین نشسته است و از دور ناظر ماجراست نگاه می کند ،دو سبز پوش سریع از ماشین پیاده می شوند و به سمت آنها حرکت می کنند .....

بحث بالا میگیرد ،هیچ یک از طرفین از موضع خود پایین نمی آیند،جمعیت جمع شده اند و با تعجب و بهت به دو دختر و سپس به سبز پوش ها نگاه می کنند ،از میان جمعیت:

چرا بیخود و بی جهت گیر می دین آقا آخه این دو تا چه مشکلی دارن؟ همهمه جمعیت صدا را تصدیق می کنند.

یه سوزن به خودتون بزنین...

همه چیه مملکت درسته فقط همین یکی مونده....

به اونایی که باید، گیر نمی دین دیوار کوتاه تر از اینا پیدا نکردین..

چرا دست از سرمون بر نمیدارین ،چرا نمی ذارین زندگیمونو بکنیم ...

همهمه و همهمه،شلوغ میشود ،سر و صدا بلند می شود.،سبز پوشان داخل جمعیت می شوند،دیگر غیر از شلوغی و سر و صدا و باتوم هایی که گاه بالا آورده می شوند چیز واضحی دیده نمی شود .دو دختر به گوشه ای خزیده اند و با ترس جمعیت را می نگرند .چند جوان را داخل ماشین می کنند و به سرعت دور می شوند ،سبز پوشان جمعیت را متفرق می کنند ،خانم به دخترها اشاره می کند،دو سبز پوش به سرعت به طرف آنها می دوند ،در چشم بر هم زدنی دختر ها هم با ماشین دیگری دور می شوند،به جرم؟؟؟؟؟؟

 اخلال امنیت اجتماعی و به عنوان اراذل و اوباش.

سکانس 5:

ببخشید گویا بهتر است که این داستان کاملا تخیلی و غیر واقعی باشد......

 

نظرات 8 + ارسال نظر

وبلاگت بسیارجالب ومفید بود شما هم به ما سربزنید اگر برایتان ممکن میباشد وبلاگهای من را در لینکستان خود قرار دهید تا زیر سایه شما نسیمی به ما بوزد و بازدیدکنندگان شما گوشه چشمی به وبلاگ ما داشته باشند پیروز باشید به امید روزی که وبلاگهای من باعث شادی و امید شما دوست عزیز شود=>


http://www.dvp.mihanblog.com
گنج7دریا
http://www.mamno-13.blogsky.com
ورود 13- ممنوع/شرکت درجایزه800دلاری

مشرفی چهارشنبه 18 مهر 1386 ساعت 10:19 http://rooshanfekri.blogfa.com

مطالب بسیار جالبی را مطرح می کنید ولی بهتر است بیشتر در رابطه میان شریعتی و حقوق بشر تعمق نمایید حیف نیست نام شریعتی ایدئولوژی زده واپسمانده را در کنار آزاد مرد آزاد اندیشی چون مصدق کبیر بیاورید . در هر حال از مطالبتون استفاده کردم

francois جمعه 20 مهر 1386 ساعت 18:35 http://www.francois.blogsky.com

تا بوده همین بوده و تا هست همین هست

ناصر یکشنبه 22 مهر 1386 ساعت 20:01 http://shahireshab.blogsky.com

همه در برابر قانون برابرند ولی برخی برابر ترند....(برابر+برتر)
....
دیر بهت سر زدم
مثل همیشه قسمت نیایشها دردهای هزاره جدید رو تسکین میده
و
بخش آخر....
لعنت به ....
متاسفانه من از نزدیک شاهد اتفاقات زیادی از این قسم بودم!!!
ما در خوابیم
منطق از ما رخ بسته...
چه شده بر ما
مواد مخدر مثل نقل و نبات بیداد میکنه//
هزاران کوفت و کثافت باعث بدبختی جوانان ما شده اونوقت حضرات عالیجنابان ببین فکر چند تار موی دختران سرزمینم هستند مه بیرون از حجاب تاریکی مونده....

ناصر چهارشنبه 25 مهر 1386 ساعت 12:15 http://shahireshab.blogsky.com

سلام
اومدم بگم لینک اخبار داغ واقعا داغ داغ بود
استفاده کردم
موفق باشی و سلامت

عابر یکشنبه 29 مهر 1386 ساعت 20:56

همه جا ترور، ترور است و خشونت خشونت، ایران و آمریکا و فلسطین ویا عراق ندارد.یک جا با جنگ آزادی سلب میکنند ویک جا با قانون بدون تفکر وپشتوانه.حمله‌ی فیزیکی به پنجره یا ماشین یا لباس یا تن یا حق انسان‌ها اسمش حمله‌ی فیزیکی است. تخریب و انهدام یک واحد بزرگ در نیویورک همانقدر مذموم است که ویرانی و انفجار یک واحد کوچک در فلسطین. به خطر افکندن آزادی دیگران چیزی جز ترور نیست

[ بدون نام ] چهارشنبه 2 آبان 1386 ساعت 09:51

تو من رو نمی شناسی اما مطمئن باش به چیزهای که می نویسی خودت هم اعتقاد نداری چون چیزهای که می نویسی همهشون در زیر یک سری اعتقادات خرافی باقی میمونن
مهم نیست وبلاگ جالب باشه مهم اینست
که بتونه دردی از درد اجتماعم رو دوا کنه
به امید انکه همه ما قبل از انکه نژادی وقبیله ای فکر کنیم به سر منشا وجوهره ی وجودی خودمون که همانا انسان بودنمان است
بیندیشیم
براستی ایا تو یک فاشیست نژادی نیست .
نگو که نیستی چون باور ندارم
امیدوارم انسانیت را فدای هیچ چیز دیگه نکنیم

سلام
متشکرم از اینکه به وب من سر زدین و نظر دادین.
اما چند تا سوال دارم ازتون؟
شما که من را نمیشناسین چطور اینقدر راحت بر چسب فاشیست می زنین؟
شما که آرزو کردین انسانیت را فدا نکنیم چگونه به خودتون اجازه می دین یک انسان را نشناخته متهم کنین ؟

کدام اعتقاد خرافی؟
کدوم اجتماع؟اجتماعی که شما میشناسین یا من اونی که من میشناسم؟
کدوم قبیله؟جوهره؟جوهره ای که به خودش اجازه تهمت زدن و ....میده اونم ندیده ونشناخته؟
و....
کدوم باور؟این باورها از کجا اومدن؟
بازم به من سر بزنین .
بدرود

فرزاد پنج‌شنبه 3 آبان 1386 ساعت 18:22 http://welgano.persianblog.ir/

وبلاگ خوبی دارید دوست من و فکر میکنم باید کمی از شما یاد بگیرم چون مدتی است که وبلاگ خودم تقریبا تبدیل به یک وبلاگ منفعل و زرد شده است ولی اگر به مطالب قدیمی آن نگاهی بیندازید میبینید که آنقدرها هم زرد نبوده است !
اما در ژاسخ دوست عزیزی که در زیر مطلب نوشته اند باید بگیوم واقعا و دقیقا میشود برامان فاشیست را تعریف کنند !! واقعا درخواست این خانم به عنوان یک زن در این جامعه نفرین شده چقدر متوقعانه و رادیکال بوده که باید برچسب فاشیست به آن بخورد؟‌ یعنی به صرف واکنش نسبت به قواعد متحجرانه یک جامعه مرد سالار آیا طرف فاشیست است ! در این صورت آیا میتوان لغتی مناسب حضراتی که با مردم رفتاری همانند دوران غارنشینی دارند پیدا کرد‌‌؟؟؟‌
فراموش نکنیم وقتی میخواهیم در مورد زنها قضاوت کنیم به یاد بیاوریم خودمان را یک زن به دنیا آورده است!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد