طنین بی صدا

انجا که فریاد ساکت می شود سکوت فریاد می زند...

طنین بی صدا

انجا که فریاد ساکت می شود سکوت فریاد می زند...

تائو ی شخصیت

ماده 8 قوانین حقوق بشر

هر کس حق دارد در برابر اعمالی که ناقض حقوق بنیادینی باشد که قانون اساسی یا قوانین دیگر برای او مقرر داشته به دادگاه های صلاحیت دار ملی مراجعه کند و جبران کامل آن را خواستار شود.

نیایش دکتر علی شریعتی

 

خدایا: شهرت ،منی را که میخواهم باشم ،قربانی منی که می خواهند باشم، نکند .

خدایا: مرا از چهار  زندان "طبیعت "تاریخ"جامعه"و خویشتن" رها کن، تا آنچنان که تو ای آفریدگار من مرا  آفریده ای –خود آفریدگار خود باشم –نه که، همچون حیوان خود را با محیط ،که محیط را با خود تطبیق دهم.

تائوی شخصی درون

موضوعی که مدتهاست مثل خوره ذهنم را به خودش مشغول کرده و شاید بشه تحت معضلی شخصیتی ازش حرف زد،شناخت بعدی از شخصیت آدمی است که گویی هنوزمبهم است و آنگونه که شایسته است ساخته و پداخته نشده.پیشتر نیز از این حریم حرف زدم، اما تحت جلوه ای دیگر به نام خویشتن خویش .اما انگار هر روز بیش از روز قبل به وجود و لزوم چنین حریمی در زندگیمون واقف می شم  واحساس می کنم ریشه اصلی بسیاری از مشکلات ما انسان ها در عدم شناخت این حریمه ؟

تائو یی که همیشه و همه جا زندگی انسان را در بر می گیره و وجودش انکار ناپذیر و حقیقی است و بی شک شناختش از ضروریات و لوازم جدایی ناپذیر شخصیت هر انسانی است .شاید برای شما هم پیش اومده باشه یا دیده باشین ،که وقتی انسان ها با هم صمیمی می شن و به قولی با هم قاتی میشن، فرقی هم نمی کنه که از یک جنس باشن یا دو جنس مختلف؛ اما این صمیمیت به خصوص اگر زیاد هم باشه باعث می شه که انسانها فکر کنند که دیگه بینشون حریمی نیست ،یا یک روح در2بدن اند، اینجاست که گاهی فکر می کنیم دیگه نباید هیچ من و تویی وجود داشته باشه. اولش شاید احساس خوشایندی به نظر برسه اما با گذشت زمان ،موقعی که خیلی چیز ها رنگ روزمرگی و عادت به خودش گرفت و همه چی عادی شد،موقعی می رسه که تو خلوت و تنهایی خودمون ، می بینیم که دلمون میخواد نفس بکشیم ،می خواهیم که خط قرمز هامون دوباره  بر گرده و حریم شخصیمون را دوباره داشته باشیم ،می بینیم که انگار هیچ کس به اندازه خودم به من نزدیک نیست ،هیچ کس اون قدری که من خودم را می فهمم من را نمی فهمه و هیچ کس به اندازه خودم نمی تونه به من کمک کنه ،میخوام که دوباره من ،من باشه و تو خودت،میخوام که در یا پنجره ای بازکنم و نفسی تازه کنم ،اون وقته که باید یه جورایی فاتحه رابطه هامون را بخونیم چرا که شکسته شدن حریممون را تا حدی به خاطر دیگری می دونیم ،این خصلت ما انسان هاست از ترس اینکه مبادا دوباره خط قرمز ها  شکسته بشن، محافظه کار می شیم،بی اعتماد و ترسو ،حتی تا جایی که کرامت و عزت انسان ها برامون کم رنگ و بی ارزش می شه و این بیش از هر کس به خودمون و روح و شخصیتمون ضربه می زنه و این یعنی مرگ تدریجی ارزش انسانی .اما ای کاش از همون ابتدا یاد می گرفتیم که حریم شخصی مون را بشناسیم و نیز حریم دیگران را و هرگز به هیچ کس جز خودمون اجازه ورود ندیم و به حریم کسی هم واردنشیم ،با این کار همیشه احترام متقابل بین انسان ها حفظ خواهد شد و حفظ احترام متقابل بین انسان ها معنای واقعی انسانیت و برابری است،این جور یکی شدن و تلاقی حریم ها را در روابط زناشویی  و دوستی های نزدیک زیاد می بینیم و به خصوص در مورد خانم ها به واسطه احساساتی بودنشون .بهتره که بیشتر مراقب باشیم تا افسوس گذشته ها کمتر آیندهمون را خراب کنه،بهتره که خودمون را حلاجی کنیم و به نقد منصفانه افکار درو نمون و شخصیت واقعی مون بپردازیم قبل از آنکه به دیگری اجازه ورود به حریممون را بدیم برای اینکه ما را به نقد بنشینه ،ای کاش قبل از هر رابطه ای با درون خودمون رابطه ای صمیمی داشته باشیم و هیچ کمکی را ازش دریغ نمی کردیم که بزرگترین کمک به انسانیت همین شناخت تائوی شخصی است .

 

 

 

 

نظرات 5 + ارسال نظر
فرزاد دوشنبه 7 آبان 1386 ساعت 06:44 http://welgano.persianblog.ir/

حریم آدمها در ایران عموما چیز بی ارزشیه در حقیقت اصولا آدمها حریمی ندارند بلکه فقط یک حریم به معنی واقعی محترمه و اون حریم قدرت است!!
حریم قدرت از همه انسانها بالاتره و اگه لازم باشه برای حفظ این حریم ، حریمهای دیگه فنا میشه حتی مذهب و سنت که قدرت فعلی از اون مشروعت و منشاء میگیره نیز در صورت لزوم مورد دست اندازی قرار میگیره !!!
در حقیقت در این کشور حریم غولها تنها حریم قابل اعتناست!!
خانم جان دردی که به آن اشاره کردید ، مشکل ساده امروز و دیروز نیست مشکل تاریخ این سرزمین است!!
از نکته سنجی شما ممنونم !

اسپنتمان دوشنبه 7 آبان 1386 ساعت 09:41 http://www.jonbeshjka.blogfa.com

درود..........
دوست خوبم!!! انسانی فهیم تر از شریعتی نبود که شما به سخنان او استناد کرده اید؟
آیا میدانستید او بر عکس گفته هایش دارای سه مدرک دکترا از فرانسه نبود؟
آیا میدانستید او تنها یک دکترا داشت آن هم در رشته ی ؛حاجیولوژی؛؟؟
(حاجیولوژی رشته ای است که در اروپا تدریس میشود و به شناخت شخصیتهای مذهبی میپردازد)
آیا میدانید او دکترایش را با پایین ترین درجه اخذ کرده و سپس با پارتی در دانشگاه شروع به کار کرد؟
آیا میدانید او کتاب نوشته ای ندارد و این همه کتابها را محمدرضا شریفی نیا به همراه یک مزدور دیگر از روی سخنرانی هایش تهیه کرده اند؟
آیا کتاب جامعه شناسی ادیان او را خوانده اید؟ (مخزن الاراجیف)
آیا میدانید سه شعار معروف او (آزادی برابری نان) را از انقلاب فرانسه وام گرفته بود
البته بهتر است بگوییم دزدیده بود
در وبگاهم پذیرای شما هستم
منتظرم
بدرود

مشرفی دوشنبه 7 آبان 1386 ساعت 19:18 http://rooshanfekri.blogfa.com

؛ گفتگویی دوستانه با وبلاگ طنین بی صدا؛ در وب سایت روشنفکری

francois چهارشنبه 9 آبان 1386 ساعت 20:09 http://www.francois.blogsky.com

سلام
ممنون از بازدیدتان
به نظر من حریم خصوصی را باید دقیق و درست تعریف کرد

ناصر شنبه 12 آبان 1386 ساعت 12:07 http://shahireshab.blogsky.com

حریم خصوصی .....
در جامعه ای که حتی Sms های آدمی نیز کنترل میشود دیگر حریمی باقی نمانده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد