طنین بی صدا

انجا که فریاد ساکت می شود سکوت فریاد می زند...

طنین بی صدا

انجا که فریاد ساکت می شود سکوت فریاد می زند...

نسبی گرایی فرهنگی یا....

ماده 15 قوانین حقوق بشر

1) هر کس حق دارد که دارای تابعیتی باشد.

2) هیچ کس را نمی توان خودسرانه از تابعیتی که دارد محروم ساخت و نیز نمی توان حق تغییر تابعیت را از او سلب کرد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نسبی گرایی فرهنگی یا منافع دولت ها

برخی از انسان شناسان امروز به بهانه اورینتالیسم1و به دنبال نقد بینش های قوم مدارانه و خود مر کز بینانه  به افراط کشیده شده و همواره نسبت به فر هنگ های مختلف جوامع شرقی موضعی تدافعی اختیار می کنند تا حدی که گاه به ایده آلیز کردن فرهنگ دوران ما قبل استعماری این کشور ها پرداخته و حتی خصائل و سنت های منفی و ستمگرایانه (ماقبل و مابعد استعماری )انان را توجیه می کنند . از جمله این که در مقابل آداب و رسوم زن ستیز ،تبعیض گرا ،ضد دموکراتیک و مغایر با حقوق بشر تحت لوای نسبیت فر هنگی ،از هر نوع قضاوت اخلاقی، ارزیابی و تحلیل انتقادی احتراز می جویند.مهم تر این که بسیاری از حکام مستبد و دولتمردان ضد دموکراسی ،با دست یازی فرصت طلبانه به ایده ی ظاهرا ضد استعماری نسبیت فرهنگی به دفاع از تداوم سنن ستمگرایانه و نقض حقوق بشر ،خاصه حقوق زنان  می پردازند.و قدرت های نو استعماری نیز هر جا که سیاست روز ایجاب کند به این ایده ها توسل می جویند .روزی با پوشش  دفاع از حقوق بشر علیه رژیم هایی که مورد پسندشان نیست نظیر کوبا ،چین ،ایران و..موضعی لیبرالی و دموکراتیک اختیار می کنند و روز دیگر به بهانه نسبیت فرهنگی در مقابل سر کوب زنان و اقلیت ها به دست رژیم های متحدشان مثل عربستان و افغانستان راه سکوت و مماشات در پیش می گیرند.برای نمونه در کنفرانس جهانی پکن نمایندگان جمهوری اسلامی به بهانه مغایرت اصول حقوق بشر با موازین و سنن و فرهنگ ایرانی اسلامی حاضر به پذیرش آنها نمی شدند.یعنی گویا حق انتخاب نوع پوشش ،انتخاب نوع حکومت ،نوع رهبرو ...مغایر با فرهنگ ایرانی اسلامی است؟!!!یک آمریکایی یهودی و مسیحی میتواند حق انتخاب دداشته باشد اما یک ایرانی مسلمان نمی تواند ؟!یعنی درستی یا نادرستی ،خوبی و بدی حق انتخاب نسبی و فرهنگی است و هیچ اصول حقوقی و اخلاقی و آرمانی بشر پسند که شامل بشریت کره خاکی بشود،وجود ندارد؟؟ویا زنان در آمریکا به شیوه ای متولد میشوند که حقوقشان با مردان یکسان است اما زن ایرانی و مسلمان به شیوه ای دیگر؟سوال اساسی که می توان مطرح کرد این است آیا حقوق  بشر از ملتی به ملت دیگر و از دین و فرهنگی به دین و فرهنگ دیگر تغییر می کند  ؟؟ پس روند شتابنده جهانی شدن که وام گیری ها و بده بستان ها و تبادلات فرهنگی را هر روز افزون تر می کند چه مفهومی دارد؟؟؟

1.اورینتالیسم مقالی است که برای غرب خصوصیات مردانه و برای شرق خصوصیات زنانه قائل شده است.توجیه رابطه قدرت استعماری بی شباهت به توجیه رابطه قدرت جنسیتی نیست ،چرا که گویا ذات متفاوت و برتر مرد از زن است که مرد سالاری را اجتناب ناپذیر و همیشگی ساخته است.

وقتی مردم از مرگ  نهراسند،

تهد ید شان به مرگ بیهوده  است،

وقتی مردم در و حشت دائم از مرگ به سر برند،

و مجازات خطاکاری مرگ با شد،

د ژ خیمان نیز بر خود ایمن نخواهد  بود ،

و آنگاه  چه کسی خواهان قبول  نقش  جلاد  است؟

طبیعت خود معدوم کننده است ،

و معدوم سا ختن ،به جای طبیعت ،

،بریدن چوب است ،به جای استاد نجاری.

و در بریدن چو ب به جای ا ستاد نجاری ،

کمتر کسی است که به د ست خویش

آسیب نرساند.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

(مجله روانشناسی)

 

مکتب یا نهضت

ماده .14 قوانین حقوق بشر

1)  هر کس که تحت تعقیب باشد حق پناهندگی خواستن از  کشور های دیگر و استفاده از آن را خواهد داشت

2)  این حق در مواردی که تعقیب واقعا ناشی از جرایم غیر سیاسییا اعمال خلاف مقاصد و اصول ملل متحد باشدقابل استناد نخواهد بود.

 

 

ورای مظلومیت (قربانی دیگری از یک انقلاب)

از اولین سالهای بعد از انقلاب 1978/1357در ایران ،مجموعه ای از احکام شرعی و قوانین ،برنامه ها و عملکردها ی سیاسی و فرهنگی ،گفتار و نظریات روحانیون حاکم ،از  رژیم جمهوری اسلامی لاجرم یک چهره زن ستیز و جنسیت گرا به جهانیان ارئه داد.

از جمله پر انعکاس ترین این اعمال و سیاست های ضد زن عبارت بود از:

-احکام حقوقی مربوط به خانواده ،ازدواج و طلاق

-منع کامل و یا ایجاد محدودیت های قانونی و تبعیضات جنسی عملی علیه ورود زنان در بسیاری از رشته های تحصیلات عالی و مشاغل و حرفه ها از جمله قضاوت ؛

-تصویب قوانین قصاص که بسیاری از  مواد آن زن را ناقص الخلقه یا یک نیمه انسان و نیمه شهروند محسوب می دارد؛

-حجاب اجباری و تفکیک و جدایی رسمی و قانونی فضای اجتماعی و فیزیکی زنان و مردان از  یکدیگر و....

اولین اعتراض ها در اوائل حاکمیت توسط زنان وابسته به اقشار متوسط متجدد  به صورت تظاهرات های خیابانی و تحصن ها انجام گرفت که با سرکوب ،دستگیری ، شلاق ،زندان و حتی سنگسار در مورد زنان بی حجاب و بعدها بد حجاب و زنا کار خا صه وقتی در  کنار سایر سیاستهای خشونت بار و سرکوبگرایانه علیه کثرت اندیشه ، آزادی های فردی و سیاسی قرار گرفت ،دیگر برای مدافعین حقوق بشر ،مردم سالاری ،و برابری حقوق زن و مرد  جای شبهه ای باقی نگذاشت که رژیم کنونی نه تنها تلاشی در بهبود وضعیت زنان نسبت به رژیم سابق نمی کند ،بلکه وضعیت حقوقی زنان را نیز بدتر کرده است.این روند اما از سالهای پایانی دهه 80 و آغاز دهه 90 تغییر کرد.در این سالها  تحرک  و دینامیسمی امید بخش در وضعیت و فعالیت های زنان ایران صورت گرفت؛

فمینیسم نه یک مکتب ،که یک نهضت است.وجود و ظهور مکاتب مختلف فمینیستی نشانگر این است که فمینیسم اساسا نه یک ایدئولوژی و مکتب که یک نهضت تاریخی و اجتماعی است که هم فربه تر و فراتر از ایدئولوژی است و هم به فرا خور زمان و مکان، موقعیت طبقاتی ،قومی و ملی ،فرهنگی و عقیدتی حامیان آن (اعم از زن و مرد) متفاوت ودیگرگون می شود.اما مخرج مشترک انواع مکاتب را می توان چنین خلاصه کرد:

"اعتقاد به برابری حقوق ،فرصت ها ،امکانات و منزلت اجتماعی زن و مرد و تلاش در جهت از بین بردن سلطه جویی جنسی(مرد سالاری)و پایان بخشیدن به ستم ،تبعیض و خشونت علیه زنان.".......ادامه دارد.

فمینیسم

ماده 13 قوانین حقوق بشر

1)   هر کس حق دارد که از آزادی حرکت و اقامت در محدوده  ی مرزهای هر کشور بر خوردار باشد.

2)  هر کس حق دارد هر کشور از جمله کشور خود را ترک کندو نیز حق دارد که به کشور خود باز گردد.

---------------------------------------------------

 

ای مردم!همانا شما را از مرد و زنی آفریدیم و ملل و اقوام مختلفی قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسیدو بدانید که بزرگوارترین شما نزد پروردگار پرهیز گارترین       شما است .                                                              خداوند  مهربان

شاد باش

 

پس از یک غیبت طولانی اومدم ،اما این بار با یک مبحث  نو و به روز که امروزه خواب آشفته بسیاری از جزم اندیشان را آشفته تر نموده است .امید دارم که دوستان عزیز با معرفی سایت ها و وب های مبارز در زمینه فمینیست و به خصوص جنبش فمینیستی  در ایران آزاد منبع مفیدی را در اختیار علاقه مندان قرار بدهند.

 

فمینیسم:     تلاشی برای اصلاح برخوردهای انسانی

 

فمینیسم به عنوان جنبش اجتماعی و فکری در وسیع ترین معنای آن در صدد ارتقای موقعیت زنان به عنوان یک گروه در جامعه است .از فمینیسم نیز همچون هر جنبش اجتماعی و فکری دیگری انتظار می رود موقعیت فرو دست گروه پایه ی خود یعنی زنان را تبیین کند و علل و عوامل موثر در این وضعیت را توضیح دهد وتصویری از جامعه مطلوبی که در آن زنان از موقعیت مساعد و مناسبی بر خوردارند ،ارائه کند؛مجموعه مطالباتی را برای رسیدن به این هدف در دستور کار خود قرار دهد ؛و سر انجام با تعیین راهبرد عملیاتی خود ،به سازماندهی و بسیج منابع بپردازد و روش های مشروع و یا موثر مورد نظر خود را برای نیل به اهداف مشخص سازد.

در نظریه پردازی فمینیستی گاه ریشه وضعیت فرودست زنان در تفاوت های فیزیولو‍‍‍‍‍‍زیک و زیست شناختی (سلطه طلبی مردان ،توانایی منحصر بفرد زنان در باروری،زور بیشتر فیزیکی مردان و ...)جست و جو شده.

گاه تر کیب این تفاوت ها با ضرورت های اجتماعی در جوامع بدوی (مانند اهمیت اجتماعی شکار همراه با شکارچی شدن مردان و خوشه چین شدن زنان به دلیل بارداری و به تبع آن،کاهش توان فیزیکی زنان به دلیل ندویدن به اندازه مردان )تاکید شده است.

گاه ریشه آن در ترتیبات  یا نهاد های خاص اجتماعی مانند ظهور کشاورزی ،سلسله مراتب اجتماعی ،مالکیت خصوصی و طبقات ،تقسیم  کار اجتماعی ،دولت ،سرمایه داری و ...تلقی شده است.

گاه صورت بندی های گفتاری و فرهنگی مورد تاکید قرار گرفته اندو گاه اساسا نوعی نظام دو گانه قدرت به شکل تلویحی مطرح می شود که در این نظام زنان در حوزه های فرو دست و در حوزه های فرادست هستند.

فمینیست گاه به عنوان مبارزه برای حقوق برابر زنان با مردان مطرح بوده (در فمینیست لیبرال)

گاه بر برتری زنان بر مردان نه از نظر حقوقی و در واقعیت اجتماعی،بلکه از نظر اخلاقی تا کید داشته(در فمینیست رادیکال)

گاه تفاوت زن و مرد را نقطه عزیمت خود قرار داده است (در فمینیست اجتماعی)

و گاه اساسا زن و مرد ،زنانگی و مردانگی را، اموری غیر جوهری و یا بر ساخته اجتماع معرفی کرده است(در فمینیست پسا تجددگرا)

به بیان دیگر ،ما با چیزی  مشخص و معین با عنوان فمینیسم روبرو نیستیم که بتوانیم به سهولت و به شکلی ساده آن را بپذیریم یا رد کنیم .در بر خورد با فمینیسم (مانند سایر مقولات اجتماعی)باید از یکپارچه انگاری آن اجتناب کرد ،تحولات و تنوعات زمانی تاریخی و مکانی-جغرافیایی آن را شناخت و به وجود برداشت ها و تفاسیر متفاوت از آن توجه کرد.

در مباحث آینده گذری خواهیم داشت بر تازیخ مبارزات فمینیستی و مباحثی پیرامون حقوق فقهی و اساسی زن در ایران  عزیز.